عزرائیلِ کهنه سرباز؛ روایت امنیتی از یک خائن
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۲۵۷۶۶
عزرائیل، تریلری از ژانر جنایی است. تمرکز بر خلق هیجان، تعلیق و پیچش داستانی همراه با لحظات نفسگیر تعقیب و گریز، اطلاعات دقیق همراه با واقعگرایی دشوار و محکم توأم با خشونت.
رمانی که لایههای عمیق جنگ را بیپرده و عریان روایت میکند.لایههایی از سیاست و امنیت که شاید در ظاهر جنگ و زد و خوردها دیده نشود و مخاطب با خواندن رمان آن را حس میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خواننده همراه با شخصیت اصلی داستان میخکوب شده و فضایی را نویسنده برای آن پدید میآورد که شاید هیچ وقت آن را امتحان نکرده یا در آن شرایط قرار نگرفته و نویسنده از این ابزار برای میخکوب کردن مخاطب بهره لازم را برده است.
محتوای کتاب عزرائیل: کهنه سرباز، با روایت مردی بهنام حمیدرضا هدایتی شروع میشود که بازپرس سازمان حفاظت ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است. پروندههایی که به او ارجاع میشود، قتل است و او برحسب وظیفه باید قاتل را دستگیر کند.
ماجرای قتل یک گروه مواد مخدر در تهران و چند سرباز نیروی قدس سپاه در دوحه شروع میشود. در یکی از پروندهها علی علیزاده یکی از رزمندههای معروف و بنام دفاعمقدس است. قاتلی مرموز که رد پایش همهجا دیده میشود اما هیچ راهی برای اثبات آن و یافتنش نیست.
او باید این فرد را دستگیر کند اما به این جمعبندی میرسد که انگیزه این قتل ریشه درگذشته دارد. شروع به بازجویی و مصاحبه میکند از افرادی که قدیم با او دوستی داشتند از رفیق دوران کودکی تا رفیق دوران انقلاب و جبهه. در قالب این بازجوییها مخاطب تاریخ را مطالعه میکند. شخصیتها ساختگی است اما وقایعی که روایت میشود، صدرصد مستند است.
داستان عزرائیل،کهنه سرباز، روایتی است از این دو بیآنکه بخواهند درگیر مبارزهای بزرگ میشوند که جغرافیایش تهران در شرق تا نیکوزیای قبرس در غرب است. داستان عزرائیل با یک ماجرای هیجانی به ترکیه و شمال سوریه میرود.
درد رمان عزرائیل، پیدا کردن قاتل و قاتلان احتمالی نیست. درد اصلی این رمان خیانت است؛ خیانتی که هیچکس باورش نمیکند. نیما اکبرخانی در رمانش با دقتی مثالزدنی از جزئیات این ماجرا پرده میبردارد و با قلمی روان، دو داستان موازی را پیش میبرد.
کهنهسرباز، گریزی به اتفاقات ۴۰سال گذشته ایران هم میزند و داستان را به گروهک تروریستی منافقین و سالهای جنگ میکشاند. نویسنده به تاریخ معاصرعلاقه داشته و بهانه نوشتن این رمان را تاریخ ۵۰ ، ۶۰ سال اخیرمی داند و مشکلی برای دسترسی به منابع نداشته و از کتابهای تاریخی که برای عموم مردم قابل استفاده است، بهره برده است.
نکته این که باید در یک قالب جذاب و خواندنی، این تاریخ را برای مردم بازخوانی مجدد کرد تا نسل امروز و آینده در یک سیر ضرباهنگدار و ریتمی جذاب با کنش و واکنشهای پلیسی تاریخ را بخواند و در ذهنش ماندگار باشد.«...در جریان پروسه انقلاب یکسری سازمانهای امنیتی همچون مجاهدین خلق، کومله، حزب دموکرات و چریکهای فدایی خلق، تشکیل شد. کتابهای متعددی چاپ شده و دلیل این که بین مخاطب عام شناخته شده نیست، روایت سختخوان و خشک تاریخی آن است. پرداختن به این اتفاقات در قالب داستان بیشتر مورد اقبال قرار میگیرد...»
دلیل انتخاب جایزه ادبی جلال آلاحمد به کتاب عزرائیل: کهنه سرباز «... توجه به اسناد موجود از تاریخ معاصر است، زیرا زمینههای نوشتن در فضای هیجانانگیز در بستر امنیتی و تاریخی زیاد است اما کمتر در قالب داستانی خوشخوان به آن پرداخته شده است...» این گونه آثار مطمئنا در تصمیمگیری و بینش سیاسی مخاطب تاثیر میگذارد.
نیما اکبرخانی با این تفکرو دیدگاه این مجموعه را با عنوان «عزرائیل:روزهای تاریک» چندی پیش منتشر کرد و شخصیتهای جدیدی به دنیای داستان خود آورد. شخصیتهایی که در کنار قهرمانان جلد اول، نقش کلیدی بازی میکنند. این جلد در ایران و سوریه میگذرد.
درباره داستان
در جهان داستانی که نویسنده خلق کرده، دیالوگها حول محور تصویر و روایت میچرخد و مابین قصه، فرم یکنواختی ایجاد میکند و با هنرنمایی و ظرافت، مضمون هیجانی و جذاب را بهدور از هر نوع شعارزدگی بازگو میکند.حرفی که با یک حرکت سریع و زدن چند مشت، مخاطب را گیج و منگ میکند و خواننده ناکاوت میشود. این گیجی از آنجا شکل میگیرد که نویسنده با یک لحن ساده و ادبیات خوب، همراه با هیجان،ذهن مخاطب را با دو داستان موازی درگیر میکند و شخصیتهایی با یک دنیای مستقل پدید میآورد. در جهان ذهنی شخصیتهای رمان، دیگر قصه تریلر نداریم بلکه با جهانی پر از مبارزه و خصوصیات منحصر به هر انسانی مواجهیم که در برابر خشونت پیچیده در پیرنگ داستان، کنشگر هستند و از آن واکنش دریافت میکنند و این رابطه در کل داستان برقرار است.
نویسنده، شخصیتهایی ساخته است که هرکدام به طریق خود با یک واقعیت واحد ارتباط برقرار میکنند. گرچه شاید بدیهی باشد که هر شخصیتی منش خود را داشته باشد اما ساختن این منش یا خط مشی در قالب یک جهان مستقل داستانی و بعد بیان آن به زبان ساده، کار بسیار دشواری است.
عزرائیل در میدان کارزار با انتقال حس وظیفه، وجدان و عاطفه مخاطب را گیر میاندازد و با سوالهای متعدد به خواندن ادامه کهنه سرباز میپردازد. جهانهای موازی در داستان عزرائیل، مخاطب را با سوالهای مدام مواجه میسازد. مخاطب آنقدر در این قصه سرد و گرم میچشد که وقتی تمام شد در ذهن مخاطب تمام نمیشود و منتظر روایتهای بعدی است. همهچیز البته در یک پیرنگ مستقل تمام میشود اما تهنشین شدن قصه در ذهن مخاطب سبب ایجاد کشش به ماجراهای بدی میشود. نویسنده در کتاب خود فقط به خلق قصه مهیج فکر کرده و رسالت داستان خود را تشخیص داده و این باعث میشود مخاطب حس نویسنده را بفهمد و با صحنههای داستان درگیر و سهیم شود.
از دیگر ویژگیهای کهنه سرباز:عزرائیل، صراحت بیان است، زیرا از گونه نوشتاری ادبیات نویسندگان بزرگ ماقبل خود بهره برده است. برهمین اساس برای کشش داستانی و همراهی مخاطب، لقمه را نمیپیچاند و با صراحت و بدون تعارف روایتگری میکند. مخاطب این گونه پلیسی ـــ معمایی همیشه از جزئیات لذت میبرد. جزئیاتی که شاید به طور طبیعی در دسترس و آگاهی همگان نباشد. به هر حال اما داستان جلومیرود، خواننده هم سر بزنگاهها خسته نمیشود و تا آخر متن با کاراکترهای اصلی داستان همراهی میکند. جزئیات نحوه مبادله اعضای بدن انسان میان جیشالحر و تاجران اسلحه، جزئیات زدن خانه زعفرانیه و موسی خیابانی یا شرح دقیق فعل و انفعالات پیچیدهای که در ذهن یک بازجو هنگام بازجویی رخ میدهد یا حتی جزئیاتی که در فلاشبکهای فصل نفسگیر «سوزن، سیمچین و انبردست» مطرح میشود. همین جزئیاتش برگ برنده است.
نکته دیگر پرداختن به شخصیتهایی مثل علی علیزاده است که هنوز برای مخاطب محصور میان انبوه شخصیتپردازیهای پاستوریزه رسانههای رسمی، تازگی دارد.
هرچند ممکن است سالها بعد با خروج برخی اسناد و روایتها از طبقهبندیهای محرمانه و واقعیتر شدن روایتها، شرایط عادیتر و برای ارضای کنجکاوی مخاطب نیاز به پیشرویهای جسورانه بیشتری احساس شود. به هر حال «عزرائیل» با رعایت استانداردهای ژانر آنقدری جذاب هست که بینگرانی بشود خواندنش را به مخاطب پیشنهاد کرد.
در پایان باید گفت کتاب کهنه سرباز:عزرائیل با کشش داستانی خود، قابلیت اقتباس برای ساخت سریالهای پلیسی ـــ امنیتی ـــ معمایی را دارد و از درون آن یک فیلم سینمایی جذاب و دیدنی که به گونه سینمایی هالیوود در داستانپردازی و کشش داستانی طعنه میزند، تولید و خارج شود. به شرط آنکه یک فیلمساز درجه یک و متخصص قصهگویی و داستانهای امنیتی، آن را تولید کند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: امیرحسین دهقانی نمایشگاه کتاب کهنه سرباز عزرائیل کهنه سرباز شخصیت هایی شخصیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۲۵۷۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرونده باز بابک زنجانی در افکار عمومی/مهار تورم دغدغه کهنه اقتصاد/ زنان و دختران چگونه قربانی بستر مجازی میشوند؟
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که غزه، اسم رمز خیزش جهانی علیه استکبار، احترام همگانی به معلم و توانمند سازی معیشتی معلمان در بیانات رهبر انقلاب، ادامه گزارشها درباره میزان داراییها و بدهیهای بابک زنجانی و آخرین تحرکات برای تصمیم درباره انتخاب ریاست مجلس در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
علی مجتهدزاده طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان پرونده باز بابک زنجانی در افکار عمومی نوشت: بعد از بیش از ۱۰ سال به نظر میرسد که پرونده پر حاشیه بابک زنجانی به نقطه پایان خود نزدیک میشود و دیر یا زود شاهد آزادی وی از زندان هستیم. اما این پرونده با وضعی که داشته و همچنان دارد در طول تاریخ و در ذهن عمومی جامعه هیچگاه بایگانی نخواهد شد. جامعه چطور باید تناسب سیر این پرونده با نقطه پایان خوش آن برای بابک زنجانی را بپذیرد؟ آیا کسی که صدها میلیون دلار از منابع عمومی را برای چند سال در وضعیت معطل و نامعلومی نگه داشته باید محکومیتی کم و بیش در حد برخی فعالان مدنی و روزنامهنگاران و کنشگران داشته باشد؟ بحث اصلی درباره این پرونده و پروندههای مشابه دو مورد است. یکی بحث شفافیت پرونده و دیگری قیاس آن پروندههای دیگر از حیث عدالت قضایی. اینکه پولهای مورد بحث پس گرفته شده جای تقدیر دارد، اما این فقط کافی نیست. جامعه تمام جوانب قضیه را میبیند و بر اساس آن قضاوت خود را دارد. اولا این پرونده در اوج عدم شفافیت و با حجم وسیعی از ابهامات و سوالات بیپاسخ رسیدگی شد و به این نقطه رسید. بهطور مثال هیچگاه به این سوال که حامیان و پشتیبانان بابک زنجانی در دولت و نهادهای رسمی چه کسانی بودند، پاسخ دقیق داده نشد. مگر میشود این حجم از فساد اقتصادی بدون ارتباط با سطوح مختلف مدیریت رسمی در دولت و ارگانهای حاکمیتی رخ دهد؟ آیا صرف توضیحات رسمی و بدون ارایه مستندات توسط برخی مراجع میتواند جامعه را در این خصوص قانع کند؟ نکته دوم خود فرآیند رسیدگی بود که کاملا غیرشفاف طی شد. مقامات قضایی در تمام این سالها مواردی مثل لو رفتن مبادی دور زدن تحریم و امثالهم را به عنوان دلیل رسیدگی غیرعلنی پرونده بابک زنجانی اعلام میکردند. الان بعد از یازده سال و با تغییرات گسترده در روشهای دور زدن تحریم آیا وقت آن نرسیده که این پرونده و مجموع اقدامات بابک زنجانی شفاف برای مردم توضیح داده شود؟
سوال دیگر این است که اگر ما همچنان به همان روش داریم تحریم را دور میزنیم پس چه ضمانتی برای عدم تولید مجدد امثال بابک زنجانی هست؟
عدم شفافیت و ابهامات این پرونده طوری بود که در دولت آقای روحانی بارها صدای مقامات خود دولت را در آورد. بارها آقای زنگنه وزیر سابق نفت فریاد زد که افرادی در پی تبرئه کردن و نجات دادن بابک زنجانی هستند. سرنوشت فعلی پرونده با احتساب فرآیند غیرشفافی که همچنان ادامه دارد حتما مهر تاییدی بر سخنان امثال وزیر سابق نفت خواهد بود.
پیشنهاد جدی این است که اکنون بعد از یازده سال مراجع ذیربط توضیحاتی شفاف و مستند درباره مراحل رسیدگی به این پرونده و مهمتر از آن فرآیند فعالیتهای بابک زنجانی در سالهای منتهی به آغاز دولت یازدهم بدهند. خصوصا اینکه به احتمال زیاد اطلاعات این پرونده در شرایط فعلی دیگر اطلاعات سوخته محسوب شده و علنی شدن آن ضربهای به امنیت کشور نباشد. هر چند اگر این اطلاعات کاملا سوخته نباشند باز هم این سوال مطرح است که آیا تعمیق بیاعتمادی عمومی و ضربه به سرمایه اجتماعی کل نظام بابت این پرونده مشکل امنیتی بزرگتری ایجاد میکند یا علنی شدن این اطلاعات؟ مردم بعد از یازده سال حق دارند بدانند در جلسات دادگاه کسی که صدها میلیون دلار از پول بیتالمال را برای بیش از یک دهه معطل کرده بود، چه گذشته.
این مساله وقتی بغرنجتر میشود که پروندههایی از این دست از حیث عدالت قضایی مورد داوری افکار عمومی قرار میگیرند. به این معنا که جامعه سرانجام آنها را با سرانجام پروندههای دیگری نظیر منتقدان سیاسی یا برخی کنشگران مدنی مقایسه میکند. مثلا چطور فعالان محیط زیست با اتهاماتی که هیچگاه شفاف نشد و در شرایطی که وزارت اطلاعات تاکید داشت آنها مجرم نیستند باید ۷ سال در زندان باشند و بابک زنجانی با آن همه منابع مالی عظیمی که معطل کرده بود ۱۲-۱۰ سال؟ چطور یک فرد به خاطر بستن خیابان ودرگیری با یک فرد بسیجی ظرف ۷۵ روز محاکمه و اعدام میشود، اما برای امثال بابک زنجانی موضوع متفاوت است؟ این سوال اصلا به معنای دفاع از احکام اعدام نیست، بلکه سوالی است درباره تناسب بین اجرای چنین مجازاتی برای دو جرم مختلف.
واقعیت این است که عدم شفافیت پروندههایی مانند بابک زنجانی، زمینهای ازگل، چای دبش و نظایر متعدد آنها در شرایط سختگیریهای رو به تزاید اجتماعی و قضایی برای مردم عادی، دوقطبی و شکاف وسیعی در جامعه پدید میآورند که میانه آن تنها با عنصر عدم اعتماد پر شده. بسته شدن پرونده بابک زنجانی با مسیر فعلی اتفاقا به معنای تثبیت باز بودن این پرونده با حجم وسیعی از سوالات و ابهامات در اذهان عمومی است. در چنین وضعی حکمران نباید از پدید آمدن شایعات و داستانسراییها گلایهمند باشد، چراکه خود با عدم شفافیت و همینطور زیر سوال بردن عدالت قضایی این در را گشوده است.
مهار تورم دغدغه کهنه اقتصاد
نیما غلامرضایی در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان مهار تورم دغدغه کهنه اقتصاد نوشت: تورم بالا سالهاست مهمان اقتصاد کشور است هرچند آنقدر این پدیده ادامه دار بوده که دیگر خود میزبان شده و ذینفعان بسیاری پیدا کرده است. به بیان دیگر تورم چنان در تار و پود اقتصاد تنیده شده که بسیاری از بخشهای اقتصادی برای سرپا ماندن به آن نیاز پیدا کرده اند. حال با یان وضعیت سوال اینجاست که چطور میتوان از این بلای مداوم نجات پیدا کرد. بلایی که اقشار متوسط و ضعیف را هر روز با چالشهای جدیدی روبرو میکند.
اولویتهای کشوری مانند ایران که طی بیش از چهار دهه به تورمهای دورقمی عادت کرده، ولی هیچگاه دچار ابرتورم هم نشده، با کشوری مثل آمریکا که مردمش تورم پنجدرصدی را هم تحمل نمیکنند یا کشورهایی مانند مجارستان و آلمان که ابرتورمهای بزرگی را تجربه کرده اند و از هرگونه افزایش تورمی هراس دارند، متفاوت است. با وجود عادت جمعی به تورمهای دورقمی (حدود ۲۰ تا ۳۰درصد) تورمهای سالهای اخیر در کانالی بالاتر از کانال ۲۰ تا ۳۰درصد بودهاند که سبب شده هم مردم و هم سیاستگذار یکصدا به دنبال کاهش تورم و ورود آن به کانال بلندمدت خود باشند.
لازم به ذکر است که مبارزه با تورم، پروسهای زمانبر است و نیازمند برنامهریزی دقیق، صبر و پایداری در اجرای سیاستها میباشد. همچنین با توجه به شرایط اقتصادی و سیاستهای کلان، رویکردهای مختلف میتوانند تاثیرات متفاوتی داشته باشند، اما چند پارامتر برای عبور از تورم وجود دارد که میتوان به آن اشاره کرد:
نخست کنترل نقدینگی است که بانک مرکزی میتواند با استفاده از ابزارهای سیاست پولی، نظیر نرخ بهره و الزامات ذخیره بانکی، نقدینگی را کنترل کند تا افزایش بیرویه پول در گردش و تورم حاصل از آن را محدود کند همچنین اجرای یک نظام مالیاتی کارآمد که به شفافسازی منابع درآمدی دولت کمک کند و گریز مالیاتی را کاهش دهد، میتواند عواید دولت را افزایش و وابستگی به چاپ پول برای تامین کسری بودجه را کمتر کند.
باید توجه داشت که بازنگری در سیاستهای تعیین قیمتهای دستوری و بهکارگیری مکانیسم بازار برای تعیین قیمتها میتواند به کاهش فشار تورمی کمک کند.
انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران، بهویژه در سیستم بانکی و بنگاههای دولتی که با مشکلات اداری و عملکردی روبرو هستند، میتواند کارایی اقتصادی و رشد پایدار را تقویت کند.
اما نکته مهمی که نباید آن را نادیده گرفت کاهش تنشها و بهبود روابط بینالمللی است که میتواند به جذب سرمایهگذاری خارجی، دستیابی به فنآوریهای نوین و باز شدن بازارهای صادراتی کمک کند. موضوعی که گاه به اشتباه در خصوص آن مطرح میشود و آن را عاملی کم اثر میدانند. درنهایت اینکه کاهش تورم نیازمند اصلاحاتی همه جانبه مبتنی بر علم اقتصاد است که باید به آن توجه شود.
حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: اخاذی و سوءاستفاده جنسی از زنان و دختران در جریان روابط مجازی یکی از معضلاتی است که به زعم اطلاعرسانی در اینباره، شاهد شکلگیری پروندههایی مشابه هستیم. به نظر میرسد به دلیل فراوانی آسیبهایی که در حوزه وجود دارد باید بیش از «اطلاعرسانی» روی موضوع «آگاهیبخشی» تأکید شود. اطلاعرسانی موجود صرفاً انتشار خبر و توصیههای پلیسی را که بیشتر به نصیحت شباهت دارد، شامل میشود، با این حال بهتر است بنا را بر این بگذاریم همین اطلاعرسانی موفق شدهباشد، منجر به پیشگیری از وقوع آسیبهای بیشتری شود. عمده آسیبهایی که در بستر مجازی شیوع دارد هم از عدم «آگاهی» کاربران ناشی میشود. وقتی آسیبی در جامعه شیوع پیدا میکند، ساختارهای فرهنگی برای عبور از آن آسیب باید فعال شوند و بعد از اینکه خودشان آگاهی لازم را کسب کردند، آن را به جامعه هدف منتقل کنند؛ اتفاقی که در جامعه ما محلی از اعراب ندارد. مثلاً وقتی زنان و دختران، جامعه هدف باشند، صدا و سیما، رسانهها، مدارس، دانشگاهها و مساجد میتوانند به عنوان کانونهایی برای آگاهیبخشی مورد توجه باشند و آگاهیبخشی به نحوی صورت گیرد که فرد در مواجهه با رویداد موردنظر بتواند از خود مراقبت کند. در این بین صدا و سیما به دلیل فراگیری که دارد بیش از دیگر رسانهها باید که ایفای نقش کند، اما این رسانه ترجیحش این بوده و هست که به جای توجه به این موضوعات، تبلیغات چیپس و پفک را پخش کند و حساب مالیاش را پروارتر کند.
افرادی که در بستر مجازی در جستوجوی زنان و دختران هستند، صرفاً دو هدف را به صورت جداگانه یا همزمان دنبال میکنند. عمده آنها در اینستاگرام فعال هستند. قابلیتهای منحصر به فرد این شبکه اجتماعی با اقبال گسترده کاربران مواجه است. این دسته از مجرمان به خوبی مطالبات سوژههایشان را میشناسند و براساس همان نیازها اهدف خود را دنبال میکنند. به عنوان مثال چند روز قبل خبری منتشر کردیم که در جریان آن مردی شیاد صفحهای به نام «مادرانه» در اینستاگرام ایجاد کردهبود. او مدعی شدهبود مدیر یک خیریه و صفحه را برای خانوادههای سوگوار راهاندازی کردهاست و برای شادی روح اموات نذورات جمعآوری میکند. او با انتشار عکس و فیلمهایی از بهشتزهرا احساسات دنبالکنندگان را برمیانگیخت. سوژههای مورد نظرش هم زنان میانسال یا سالخورده بودند که تحتتأثیر قرار میگرفتند و به شماره کارت او پول واریز میکردند. متهم به دریافت این مقدار پول هم قانع نبود و در مرحله بعد مدعی میشد خیریه قصد قدردانی از آنها را دارد و به این بهانه با آنها قرار میگذاشت و بعد از بیهوشکردنشان به آنها تعرض و از آنها فیلم سیاه میگرفت. پس از آن هم با تهدید به انتشار فیلم، سریال اخاذیهای کلان را کلید میزد.
صفحات دیگری هم که برای تعرض به اموال و حیثیت زنان و دختران دایر میشود فقط عناوینشان تفاوت دارد، اما اهدافشان یکی است. یک نفر با ماسک وکیل دادگستری، دیگری با عنوان مشاور خانواده، یک نفر در پوشش مشاور ازدواج، صفحهای به اسم فالگیری و طلسمشکنی و صفحاتی از این دست، هدفی جز همان دو موضوع مورد اشاره را دنبال نمیکنند. قربانیان این پروندهها در چتهای شخصی عکس و فیلمخصوصیشان را برای فرد مقابل ارسال میکنند. فردی که بخواهد مشاوره ازدواج بدهد، بدون دیدن عکس برهنه زنان و دختران هم میتواند مشاوره بدهد. مگر زنانی که به دفتر مشاوره مراجعه میکنند، اندامهای خصوصیشان را به مشاوران نشان میدهند که در فضای مجازی دست به چنین خطایی میزنند و حیثیت خود وخانوادهشان را به خطر میاندازند. اساساً هر فردی که خواستهای خلاف شریعت و قانون مطرح کند، به مثابه خطری حقیقی است که اگر نادیدهشود عواقبی هولناک را به همراه خواهد داشت. به دلیل در خطر قرار گرفتن حیثیت فردی و خانوادگی، بسیاری از قربانیان پروندهها حاضر به طرح شکایت نیستند و چه بسا دست به خودکشی هم زده و جانشان را هم از دست دادهباشند. اینکه جامعه منتظر باشد پلیس این بستر مجازی را به گونهای کنترل کند که هیچکس جرئت چنین تخلفی نداشتهباشد، انتظاری بعید است. بستر مجازی از قابلیتی برخوردار است که با مسدود شدن هر صفحه متخلف، امکان برقرار شدن صفحهای تازه در چند ثانیه وجود دارد.
قانون و شریعت موضوعاتی است که باید از سوی همه محترم شمردهشود و ساختارهای قانونی و اجتماعی هم با سرمایهگذاری فرهنگی باید برای تقویت آن تلاش خود را به کار گیرند تا امنیت شهروندان در فضای مجازی و حقیقی تأمین باشد.